انعکاس تاریکی

انعکاس تاریکی

گفتم اینجا تا مشهد چقدر راه است؟!

گفت : آنقدر که بگویی...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

آخرین مطالب

  • ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۴ .....

نویسندگان

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد» ثبت شده است


اینجا جاییـست کـه غرور بعضی پسران . . . نمایش کش شورت

و

افتخار بعضی  دختران، . . . بوق ِ یک بنـز آلبـآلویی

رضا زارعی
۱۰ آبان ۹۲ ، ۲۱:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


آهای آقا پسری که میگی دختر ها آهن پرست هستن

این چیزایی که میگم رو گوش کن...

شاید بعضی از قسمت هاش خاطرات تو باشن!

آهن پرست بودن دختر ها یه خصلت ۱۰۰٪ نسبیه 

این خاصیت دختر ها خلاصه میشه تو چشم های تو!

دختر ها دقیقا همون قدر آهن پرست هستن که:

تو به جای دیدن یه دختر یا یه زن یا حتی گاهی یه مادر!

فقط برجستگی میبینی...

اگه خیلی دوست داری بدونی چطوری آهن پرستن برو ادامه مطلب(پیشنهاد میکنم ادامه مطلب رو هم بخون) 

رضا زارعی
۱۰ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


 

مامان ؟

مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم ؟…………نـــــــــه
مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم ؟…………نــــــه
مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم ؟…………نـــــه
مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم ؟…………نـــــــه
مامااااان یعنی چی که همش میگی نه…. من ۱۸ سالم شده ها
.
.

-مامان: اَ اَ اَه جمشید، بسه دیگه ...

ماااامااااان نگفتم گه منو جمشید صدا نکن اسم من "جاستینه"چند بار باید بگم 

 

طنز نوشت نه گریه نوشت

دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:

چطوری سیبیلو؟

دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد:

وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی

من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه !

بیاید همه رو دعا کنیم


رضا زارعی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیگر وضع فرهنگ

بدتر از این نخواهد شد
پس چه فرقی می کند
محمود باشد یا حسن!


این نوشته درد دارد ...


رضا زارعی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


ببخشید آقا پشت کتتون خاکیه!....

سلام ! چطوری این چیه به صورتت چسبیده؟!.....

وایستا ببینم این چیه لای موهاته...ازکنار داربست گچکاری رد شدی؟.....

معذرت می خوام خانم اما انگار چادرتونو برعکس پوشیدین؟....

هی !

حواست هست؟ شلوارت رنگی شده   ها!!....

.

.

خیلی راحت عیوب ظاهری مربوط به لباس ، تیپ ، قیافه و صورت رابه هم تذکر می دهیم

طرف مقابل هم خیلی راحت می پذیرد و گاه تشکر هم می کند!

اما چرا وقتی به کسی امر به معروف می کنیم یا نهی از منکر

گاه ناراحت می شود

مگر نه اینست که

مثل همیشه زشتی ویا نادرستی ظاهر، رفتار یا افکارش را تذکر می دهیم؟

مگر نه اینست که انسان زشت ، جامعه را زشت می کند؟

راستی!

 دقت کرده اید

چه زود به زشتی ها عادت می کنیم ...

از آن بدتر!

چه راحت زشتی ها را زیبا می بینیم!

رضا زارعی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


به او گفتم :

کبریت هایت کو ؟؟؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم !

خنده ی تلخی کرد و گفت : کبریت هایم را نخریدند ٫ 

سال هاست که تن را میفروشم....!!!!!

رضا زارعی
۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۳:۴۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

پسرگفت: اگر میخواهی با هم بمانیم باید همه جوره با من باشی.


دخترک که به شدت پسر رو دوست داشت گفت: باشه عزیزم هرچی تو بگی.


پسرک دختر را عریان کرد، دخترآرام میلرزید ولی سخن نمیگفت میترسید.


میترسید عشقش ناراحت شود..پسرک مانندابری سیاه دختر را به آغوش کشید.


و بدون کوچیکترین بوسه شروع کرد.. دخترک آهی کشید.


و پسرک مانند چرخ خیاطی بالا و پایین میشد.


دخترک بدنش میسوخت ولی صدایی نمیداد.


پسرم چند تکان خورد و در کنار دخترک افتاد،دخترک بالبخند گفت: آروم شدی عروسکم!


پسرک آروم خندید و لباس هایش را پوشید و رفت.


دخترک ساعتی بعد تلفن را برداشت زنگ زد وگفت: سلام عشقم.


وپسرک مثل همیشه نبود و تنها گفت: دیگر بمن زنگ نزن و قطع کرد.


دخترک عروسکش را بغل گرفت و در کنج اتاقش آروم گریست.


...چند سال گذشت/تبریک میگویم به پسرک! 


همان دخترک زیبا شد فاحشه قصه...

رضا زارعی
۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۳:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


بکارت را درست بخوان...!!!

یک بار دیگر...!!!

این گونه برایت تفسیر کرده اند...!!!

یعنی...!!!

صاحبش بکاره تو می اید...!!!

چون هنوز این یکی را امتحان نکرده ای...!!!

اما وقتی بکارت را از او گرفتی دیگر بکاره تو نمی اید؟؟

چون دیگر امتحانش کرده ای...!!!

میروی سراغ دیگری که بکار تو بیاید...!!!

اینها افتخار نیست

اینها عقده های تو می باشند...!!!

راستی بدان یکی هست که بکارت رسیدگی کند!!!

رضا زارعی
۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۵:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
در سفر بودا به دهی زنی مجذوب سخنان او شد و از او خواست تا مهمان وی باشد.

کدخدا به بودا گفت :

«این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید»

بودا به کدخدا گفت :

«یکی از دستانت را به من بده»

کدخدا یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .

آنگاه بودا گفت :

«حالا کف بزن» کدخدا گفت: « هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند»

بودا پاسخ داد :

هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان نیز هرزه باشند

مردان و پول‌هایشان از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .

به جای نگرانی برای من نگران خودت و مردان دهکده ات باش


رضا زارعی
۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۵:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر